به طرز عجیبی ازت دلخورم
یه احساسی درگیر کرده منو
یه حسی مث عمق دیوونگی
که از زندگی سیر کرده منو
به طرز عجیبی دارم گم میشم
تو راهی که دارم ازش واهمه
من آتیش زدم حسی رو که یه عمر
دریغ کرده بودم اونو از همه
یه مدت برو دور شو از چشام
یه مدت منو اینجا تنها بذار
یه مدت ازم هر چی خوبی دیدی
تمومش رو پشت دلت جا بذار
ببند چشاتو،روی این بی کسی
نذار بازم حال من آشوب شه
مریضم ازین حس سرخوردگی
برو بی تو شاید حالم خوب شه
به اشکام توجه نکن و بذار
چراغای این خونه تاریک شه
نمیذارم هیشکی ولی بعد ازین
به من تا این اندازه نزدیک شه
یه مدت برو دور شو از چشام
یه مدت منو اینجا تنها بذار
یه مدت ازم هر چی خوبی دیدی
تمومش رو پشت دلت جا بذار
ببند چشاتو روی این بی کسی
نذار بازم حال من،آشوب شه
مریضم ازین حس سرخوردگی
برو بی تو شاید حالم خوب شه
دیدگاهتان را بنویسید